هان ای پدر پیر چل سال در این مهلکه راندی عمری به تماشا و تحمل گذراندی دیدی همه ناپاکی و خود پاک بماندی آوخ که مرا نیز بدین ورطه کشاندی علم پدر آموخته ام من چون او همه در دام بلا سوخته ام من چون هو همه اندوه و غم اندوخته ام من هی کودک من مال بیندوز و ان علم که گفتند میاموز هان ای پدر پیر که امروز می نالی از این درد روانسوز علمم پدر آموخته بودی واندم که خبر دار شدی سوخته بودی افسرده تن و جان تو در خدمت دولت قاموس شرف بودی و ناموس فضیلت وین هر دو شد از بهر تو اسباب مذلت چل سال غم و رنج ببین با تو چه ها کرد دولت رمق و روح تو را از تو جدا کرد چل سال ترا برده انگشت نما کرد آنگاه چنین خسته و آزرده رها کرد از مادر بیجاره من یاد کن امروز هی جامه قبا کرد خون خوردو گرو داد و غذا کرد و دوا کرد جان بر سر این کار فدا کرد هان ای پدر پیر کو آن تن و آن روح سلامت؟ کو آن قد و قامت فریاد کشد روح تو فریاد ندامت علم پدر آموخته بودی واندم که خبردار شدی سوخته بودی از چشم تو آن نور کجا رفت آن خاطر پر شور کجا رفت میراث پدر بر سر این کار هبا رفت وان شعله که بر جان شما رفت دودش همه در دیده ما رفت امروز تو ماندی و همین درد روانسوز نفرین نکند سود به استاد بد آموز چل سال اگر خدمت بقال نمودی امروز به این رنج گرفتار نبودی
هان ای پدر پیر
چل سال در این مهلکه راندی
عمری به تماشا و تحمل گذراندی
دیدی همه ناپاکی و خود پاک بماندی
آوخ که مرا نیز بدین ورطه کشاندی
علم پدر آموخته ام من
چون او همه در دام بلا سوخته ام من
چون هو همه اندوه و غم اندوخته ام من
هی کودک من مال بیندوز
و ان علم که گفتند میاموز
هان ای پدر پیر که امروز
می نالی از این درد روانسوز
علمم پدر آموخته بودی
واندم که خبر دار شدی سوخته بودی
افسرده تن و جان تو در خدمت دولت
قاموس شرف بودی و ناموس فضیلت
وین هر دو شد از بهر تو اسباب مذلت
چل سال غم و رنج ببین با تو چه ها کرد
دولت رمق و روح تو را از تو جدا کرد
چل سال ترا برده انگشت نما کرد
آنگاه چنین خسته و آزرده رها کرد
از مادر بیجاره من یاد کن امروز
هی جامه قبا کرد خون خوردو گرو داد و غذا کرد و دوا کرد
جان بر سر این کار فدا کرد
هان ای پدر پیر
کو آن تن و آن روح سلامت؟
کو آن قد و قامت
فریاد کشد روح تو فریاد ندامت
علم پدر آموخته بودی
واندم که خبردار شدی سوخته بودی
از چشم تو آن نور کجا رفت
آن خاطر پر شور کجا رفت
میراث پدر بر سر این کار هبا رفت
وان شعله که بر جان شما رفت
دودش همه در دیده ما رفت
امروز تو ماندی و همین درد روانسوز
نفرین نکند سود به استاد بد آموز
چل سال اگر خدمت بقال نمودی
امروز به این رنج گرفتار نبودی
دختر قشنگم سلام
از محبت واز خوش قولی شما بسیار سپاس گزارم
امیدوارم باز هم از سایت من دیدن کنید
کهنه معلم ارومیه